اولاً، چگونه ممکن است که بر اساس ادلهی طرح شده در مباحث قبلی، رنگ جلباب و چادر قرآنی، همانند رنگ چادرهای رایج فعلی مشکی باشد، ولی بتوان در روایات معصومین(ع) حدیث معتبری مخالف قرآن، دربارهی کراهت استفاده از چادر مشکی پیدا نمود؟ آیا ممکن است اهل بیت(ع) به عنوان بهترین مفسران و شارحان قرآن مجید، در احادیث خود مطلبی خلاف قرآن فرموده باشند؟ پر واضح است که پاسخ این سؤال منفی است؛ زیرا یکی از ملاکهای صحت و سقم احادیث، موافقت و مخالفت محتوای آنها با قرآن است. براساس ملاک یاد شده، فرضاً اگر روایتی دربارهی کراهت پوشش مشکی بانوان وارد شده باشد فاقد ارزش و اعتبار است. ثانیاً، روایاتی که از ظاهر آنها کراهت سیاهپوشی استفاده میشود، از نظر سند ضعیفاند. فقیه ژرفاندیش، مرحوم صاحب جواهر[2] و مرحوم خویی[3] نیز به ضعف سندی روایات مورد نظر تصریح کردهاند؛ بنابراین، به دلیل ضعف سند، اینگونه روایات قابل استناد نیستند و نوبت به بررسی دلالت آنها نمیرسد. ثالثاً، ممکن است ادعا شود به دلیل متعدد بودن روایاتی که ظاهر آنها دلالت بر کراهت پوشش سیاه دارد؛ و نیز به دلیل این که ضعف سند روایات در مستحبات و مکروهات، مانند مورد بحث، خیلی مهم نیست، پس میتوان در دلالت آنها بحث کرد. با فرض صحت ادعای فوق، بر اساس فحص و جستوجوی مفصلی که در احادیث انجام گرفت، حتی یک حدیث دربارهی کراهت پوشش چادر مشکی بانوان نیافتیم؛[4] بنابراین، همان گونه که مرحوم صاحب جواهر فرمودهاند، روایات مربوط به کراهت سیاهپوشی، شامل زنان نمیشود. ایشان در کتاب فقهی عمیق و معروف خود نقل کردهاند: طبق تصریح کتابهای متعددی از علمای امامیه، کراهت پوشش سیاه مختص مردان است؛ زیرا شارع مقدس پوشش غلیظتر و بیشتری برای زنان هنگام مواجهه با نامحرم قرار داده است[5] و رنگ مشکی، در مقایسه با رنگهای دیگر، به نحو بهتری پوشش غلیظتر و بیشتر را تأمین میکند.[6] بنابراین، طبق نقل مرحوم صاحب جواهر، کراهت پوشش مشکی، مختص مردان است. به دلیل اختصاص کراهت پوشش مشکی به مردان، آن هم در غیر از کفش، عمامه و عبا، حتی یک نفر از فقیهان برجستهی شیعه به کراهت چادر مشکی زنان فتوا نداده است، بلکه برعکس، بعضی از مراجع تقلید، مثل رهبر معظم انقلاب اسلامی، آیت الله خامنهای به عدم کراهت چادر مشکی تصریح کردهاند و بعضی نیز، مانند آیت الله فاضل لنکرانی و آیت الله تبریزی بالاتر از عدم کراهت، به برتری حجاب با چادر مشکی فتوا داده و فرمودهاند: چادر مشکی بهترین نوع حجاب است.[7] پی نوشتها: [1] . فاطمه خاتمی، روزنامهی ایران، شمارهی 1627، 2 مهر ماه 79، ص 4. [2] . محمد حسن نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، ج 8، ص 233. [3] . ابوالقاسم خویی، شرح عروة الوثقی، کتاب الصلاة، ج 1، مکروهات لباس مصلی. [4] . برای آشنایی با این روایات ر.ک: فروع کافی، ج 2، کتاب الصلاة باب اللباس الذی تکره الصلاة فیه و ما لا تکره، ص 397، و کتاب الزی و التجمل باب لبس السواد، ص 449؛ وسایل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، ج3، کتاب الصلاة، ابواب لباس مصلی و مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، کتاب الصلاة، ابواب لباس مصلی. [5] . بعضی از روایاتی که شارع مقدس در آنها پوشش غلیظ را در مواجهه با نامحرم خواسته و از پوشیدن لباس نازک نهی کرده است در زیر ذکر میشود: الف) عن امیرالمؤمنین(ع): من رقّ ثوبه ، رقّ دینه؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 3، ص 211، و ج 3، ص 249. ب) عن ابی عبد الله علیه السلام قال: لا یصلح للمرأة المسلمة ان تلبس من الخمر و الدروع ما لا یواری شیئا؛ الحر العاملی، وسائل الشیعة، ج3، ابواب لباس مصلی، باب 21، حدیث 2. [6] . محمد حسن نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، ج 8، ص 235. [7] . مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، ج 1، ص 35، 36 و 38؛ ویژه نامهی فرهنگ اسلام، بهار سال 1379، ص 70؛ همچنین ر. ک: استفتائات آخر کتاب. منبع: حجابشناسی (چالشها و کاوشهای جدید)، حسین مهدیزاده، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزهی علمیه(1381).
شبهه: آنگونه که بعضی ادعا کردهاند آیا از روایات میتوان کراهت حجاب تیره، مثل چادر مشکی را اثبات نمود؟[1]
اولاً، چگونه ممکن است که بر اساس ادلهی طرح شده در مباحث قبلی، رنگ جلباب و چادر قرآنی، همانند رنگ چادرهای رایج فعلی مشکی باشد، ولی بتوان در روایات معصومین(ع) حدیث معتبری مخالف قرآن، دربارهی کراهت استفاده از چادر مشکی پیدا نمود؟ آیا ممکن است اهل بیت(ع) به عنوان بهترین مفسران و شارحان قرآن مجید، در احادیث خود مطلبی خلاف قرآن فرموده باشند؟ پر واضح است که پاسخ این سؤال منفی است؛ زیرا یکی از ملاکهای صحت و سقم احادیث، موافقت و مخالفت محتوای آنها با قرآن است. براساس ملاک یاد شده، فرضاً اگر روایتی دربارهی کراهت پوشش مشکی بانوان وارد شده باشد فاقد ارزش و اعتبار است.
ثانیاً، روایاتی که از ظاهر آنها کراهت سیاهپوشی استفاده میشود، از نظر سند ضعیفاند. فقیه ژرفاندیش، مرحوم صاحب جواهر[2] و مرحوم خویی[3] نیز به ضعف سندی روایات مورد نظر تصریح کردهاند؛ بنابراین، به دلیل ضعف سند، اینگونه روایات قابل استناد نیستند و نوبت به بررسی دلالت آنها نمیرسد.
ثالثاً، ممکن است ادعا شود به دلیل متعدد بودن روایاتی که ظاهر آنها دلالت بر کراهت پوشش سیاه دارد؛ و نیز به دلیل این که ضعف سند روایات در مستحبات و مکروهات، مانند مورد بحث، خیلی مهم نیست، پس میتوان در دلالت آنها بحث کرد.
با فرض صحت ادعای فوق، بر اساس فحص و جستوجوی مفصلی که در احادیث انجام گرفت، حتی یک حدیث دربارهی کراهت پوشش چادر مشکی بانوان نیافتیم؛[4] بنابراین، همان گونه که مرحوم صاحب جواهر فرمودهاند، روایات مربوط به کراهت سیاهپوشی، شامل زنان نمیشود. ایشان در کتاب فقهی عمیق و معروف خود نقل کردهاند:
طبق تصریح کتابهای متعددی از علمای امامیه، کراهت پوشش سیاه مختص مردان است؛ زیرا شارع مقدس پوشش غلیظتر و بیشتری برای زنان هنگام مواجهه با نامحرم قرار داده است[5] و رنگ مشکی، در مقایسه با رنگهای دیگر، به نحو بهتری پوشش غلیظتر و بیشتر را تأمین میکند.[6]
بنابراین، طبق نقل مرحوم صاحب جواهر، کراهت پوشش مشکی، مختص مردان است.
به دلیل اختصاص کراهت پوشش مشکی به مردان، آن هم در غیر از کفش، عمامه و عبا، حتی یک نفر از فقیهان برجستهی شیعه به کراهت چادر مشکی زنان فتوا نداده است، بلکه برعکس، بعضی از مراجع تقلید، مثل رهبر معظم انقلاب اسلامی، آیت الله خامنهای به عدم کراهت چادر مشکی تصریح کردهاند و بعضی نیز، مانند آیت الله فاضل لنکرانی و آیت الله تبریزی بالاتر از عدم کراهت، به برتری حجاب با چادر مشکی فتوا داده و فرمودهاند:
چادر مشکی بهترین نوع حجاب است.[7]
پی نوشتها:
[1] . فاطمه خاتمی، روزنامهی ایران، شمارهی 1627، 2 مهر ماه 79، ص 4.
[2] . محمد حسن نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، ج 8، ص 233.
[3] . ابوالقاسم خویی، شرح عروة الوثقی، کتاب الصلاة، ج 1، مکروهات لباس مصلی.
[4] . برای آشنایی با این روایات ر.ک: فروع کافی، ج 2، کتاب الصلاة باب اللباس الذی تکره الصلاة فیه و ما لا تکره، ص 397، و کتاب الزی و التجمل باب لبس السواد، ص 449؛ وسایل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، ج3، کتاب الصلاة، ابواب لباس مصلی و مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، کتاب الصلاة، ابواب لباس مصلی.
[5] . بعضی از روایاتی که شارع مقدس در آنها پوشش غلیظ را در مواجهه با نامحرم خواسته و از پوشیدن لباس نازک نهی کرده است در زیر ذکر میشود:
الف) عن امیرالمؤمنین(ع): من رقّ ثوبه ، رقّ دینه؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 3، ص 211، و ج 3، ص 249.
ب) عن ابی عبد الله علیه السلام قال: لا یصلح للمرأة المسلمة ان تلبس من الخمر و الدروع ما لا یواری شیئا؛ الحر العاملی، وسائل الشیعة، ج3، ابواب لباس مصلی، باب 21، حدیث 2.
[6] . محمد حسن نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، ج 8، ص 235.
[7] . مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، ج 1، ص 35، 36 و 38؛ ویژه نامهی فرهنگ اسلام، بهار سال 1379، ص 70؛ همچنین ر. ک: استفتائات آخر کتاب.
منبع: حجابشناسی (چالشها و کاوشهای جدید)، حسین مهدیزاده، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزهی علمیه(1381).
- [سایر] شبهه: بعضی در کارآمدی چادر این گونه شبهه کردهاند که «این نوع حجاب دستوپاگیر است.»[1] آیا ادعای مذکور صحیح است؟
- [سایر] متن حدیث غدیر را آنگونه که شیعیان نقل میکنند، چگونه میتوان از نظر علم درایه و رجال اثبات نمود؟
- [سایر] متن حدیث غدیر را آنگونه که شیعیان نقل میکنند، چگونه میتوان از نظر علم درآیه و رجال اثبات نمود؟
- [سایر] شبهه : مگر کراهت رنگ مشکی در دین اسلام یک حقیقت نیست؟ پس کدام دلیل سبب میشود در یک جامعهی اسلامی ما مبلغ رنگ سیاه شویم[1]؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] گفته می شود که استفاده از چادر مشکی برای خواهران مناسب نیست و مکروه می باشد، و خواهران باید از پوشاک روشن و رنگهای متنوّع استفاده نمایند و دلیلی ندارد که توصیه شود خانمها کفش و مانتوی تیره بپوشند، حال سؤال این است که در حال حاضر و با توجّه به شرایط فعلی جامعه ما، تکلیف پوشش خواهران چیست و آیا سخنان فوق و امثال آن، با توجّه به آثار و تبعات آن برای جامعه، شرعاً صحیح است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] گفته می شود که استفاده از چادر مشکی برای خواهران مناسب نیست و مکروه می باشد، و خواهران باید از پوشاک روشن و رنگهای متنوّع استفاده نمایند و دلیلی ندارد که توصیه شود خانمها کفش و مانتوی تیره بپوشند، حال سؤال این است که در حال حاضر و با توجّه به شرایط فعلی جامعه ما، تکلیف پوشش خواهران چیست و آیا سخنان فوق و امثال آن، با توجّه به آثار و تبعات آن برای جامعه، شرعاً صحیح است؟
- [سایر] با توجه به اینکه یهود با وجود احادیث، از کتاب خدا دست برداشتند، و تنها به احادیث تکیه کردند؛ آیا میتوان گفت که عمر نیز در عصر بعد از پیامبر به دلیل اینکه میترسید چنین اشتباهی پیش بیاید و شبهه برای مردم ایجاد شود، دست به جمع آوری احادیث زد و تنها از مردم خواست که به کتاب خدا اتکا کنند. آیا میتوان اینطور تصوّر کرد که ممکن است جهل آنها را وادار به این کار کرده باشد. اشتباهات عمر در خصوص خیانت به اسلام را چگونه میتوانم بدانم؟ آیا کتابی در این زمینه وجود دارد؟ همچنین در مقدّمه نهج الفصاحه آمده: (پیامبر(ص) فرمود: چیزی از من ننویسید و هر که جز قرآن چیزی نوشته باید محو کند). شاید این منع از آن رو بود که بیم میرفت، مأثور نبوی با آیههای قرآن بهم آمیزد که بیشتر آن اسقاطها که در کلمات و آیات قرآن توهّم کردهاند از اینجاست که توضیح آیهای یا حدیث مستقلی را از عبارت قرآن امتیاز ندادهاند)(ص 47)، امّا در عین حال روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که: (من کتب عنی علماً أو حدیثاً لم یزل یکتب له الأجر ما بقی ذلک العلم أو الحدیث). حال سؤال در این است که آیا رأی پیامبر بر این بود که از احادیث ایشان به صورت مکتوب ضبط شود یا نشود؟ اگر میشود مرا راهنمایی کنید. البته من شیعه هستم ولی متأسفانه شیعه شناسنامهای. مدتی است که دست به تحقیق در این خصوص زدهام. متشکر میشوم مرا از این شبهه برهانید.
- [آیت الله علوی گرگانی] با توجّه به قاعده (البیّنْ علی المدّعی و الیمین علی من انکر)و با عنایت به حدیث شریف (لا یمین فی حدّ) بفرمائید : الف - در صورت فقدان بیّنه و اقرار در دعاوی کیفری آیا شاکی میتواند از متّهم تقاضای قسم نماید؟ ب - در صورت مثبت بودن پاسخ در صورت نکول متّهم و ردّ قسم به شاکی آیا با قسم شاکی میتوان نامبرده را به مجازات مقرّر محکوم نمود؟ ج - چنانچه متّهم عمل ارتکابی را انکار نماید و بگوید اگر شاکی قسم یاد کند مسئولیت آن را میپذیرم، آیا به استناد حلف شاکی میتوان متّهم را به مجازات جرم ارتکابی محکوم نمود؟ د - در صورت مثبت بودن پاسخ آیا در جرائمی مانند سرقت که دارای جنبه حقّ اللّهی وحقّ الناسی میباشد از جهت اثبات جنبه مالی و کیفری تفاوتی وجود دارد؟ ه - در فرض فوق آیا بین حدود، قصاص، دیات و تعزیرات تفاوتی هست؟
- [سایر] رد برهان امکان و وجوب: 1. اولین ایراد این برهان این است که موجود بودن چیزی که ذاتاً ممکن است، نه واجب، الزاما نیاز به عاملی خارجی دارد. برای این ادعا هیچ دلیل و اثباتی وجود ندارد، و حتی میتوان مورد نقض برای آن بیان کرد. 2. آنچه این برهان سعی دارد اثبات کند، وجود چیزی است که (واجب الوجود) نامیدهاند. (خدا)ی اثبات شده در این برهان فرسنگها با خدای ادیان (که دانا و توانا و بخشنده و انتقام گیر و پند دهنده و مجازات کننده و غیر است) فاصله دارد. 3. واجب الوجود، صرفاً به این معنا است که سلسلهی علی (وابستگی اشیا به هم) نمیتواند تسلسل داشته باشد و باید در جایی قطع شود، ولی هیچ اثباتی برای غیر این جهانی بودن آن ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] همانگونه که مستحضرید چند جزء از حیوانات حلال گوشت حرام است:1 خون 2 نری 3 فرج 4 بچّهدان 5 غدد که آن را دشول میگویند 6 بیضه که آن را دنبلان می گویند 7 دانه کوچکی که در مغز سر است و به شکل نخود میباشد 8 مغز حرام که در میان تیره پشت است 9 پی که در دو طرف گردن قرار دارد و تا تیره پشت کشیده شده 10 زهره دان یا کیسه صفرا 11 سپرز (طحال) 12 مثانه (محل اجتماع بول) 13 سیاهی چشم 14 چیزی که در میان سم است و عرب آن را ذاتالاشاجع می گوید و ... که این مسئله در حیوانات بزرگ است. حال در صنعت فراوردههای گوشتی مانند تولید سوسیس و کالباس، یکی از مواد اولیة مورد استفاده در این فراوردهها مرغ است که مرغ به صورت منجمد و کامل بدون جداسازی اجزای فوق الذکر که در حیوانات بزرگ حرام است در دستگاهی که مانند چرخ گوشت است و به آن دستگاه بادر یا لیما میگویند ریخته و به صورت خمیر در میآورند که به آن خمیر مرغ میگویند. لازم به ذکر است که در صنعت تولیدی امکان جدا کردن اجزای ذکر شده که حرام است وجود ندارد تا حدی که بعضی از اجزا مانند نخاع گردن مرغ را هرگز نمیتوان جداکرد. البته میتوان گوشت مرغ را جدا نمود و آن را تبدیل به خمیر نمود ولی به دلیل سودجویی اقتصادی این کار را انجام نمیدهند. حال این سؤال مطرح است که استفاده از این خمیر مرغ از نظر شرعی چه حکمی دارد؟